شاهِ یکی مانده به آخرِ سلسله قاجار، پس از آن همه بگیر و ببند و بُکش‌بکُش و چنگ زدن به دامن روسیه تزاری، وقتی در برابر مشروطه‌خواهان کم آورد، به جواهرات سلطنتی خزانه دست برد تا هرچه را که می‌تواند، آشکار یا پنهانی به عنوان اموال شخصی با خودش ببرد!

 ماجرای سرقت بزرگ همایونی  / طلا و جواهرات خزانه سلطنتی ایران چه سرنوشتی پیدا کردند؟

خزانه سیار
جواهرات و خزانه سلطنتی و البته سرقت، اختلاس و غارت آن‌ها در تاریخ همه کشورها پیشینه غنی و پروپیمانی دارد! حالا به بقیه ممالک جهان کاری نداشته باشیم مثلاً در زمان هخامنشیانِ خودمان مقدار بسیار زیادی از طلاها، جواهرات، شمش‌ها، تخت و تاج‌های جواهرنشان، ظروف طلایی و... توسط اسکندر مقدونی و جانشینانش به غارت رفت و ردی هم از آن‌ها پیدا نیست. در دوران سلسله‌های بعدی ازجمله ساسانیان خزانه‌ها به مرور با سازوکار مالیاتی و درآمدی مخصوص به آن زمان دوباره از طلا و جواهرات پر شد. کارکرد گنجینه‌های سلطنتی از همان زمان و همان‌طور که از اسمشان پیداست، پر کردن خزانه مملکت برای انجام مخارج مختلف بود. البته شاه و بستگانش ممکن بود ثروت و طلا و جواهر شخصی و تزئینی جدا از جواهرات سلطنتی هم داشته باشند، اما حق دخل و تصرف در اموال خزانه که اختصاص به مخارج کشوری و لشکری داشت و بذل و بخشش آن را هم داشتند!
علاوه بر مبالغ و مواردی که همیشه بابت مخارج حکومتی از خزانه خارج می‌شد، بسته به وضعیت و قدرت اقتصادی حکومت، مقدار زیادی در خزانه باقی می‌ماند که باید حفظ و نگهداری می‌شد. خزانه‌ها هم مفهومی مثل امروز نداشتند و معمولاً کاخ و مقر حکومت، خزانه سلطنتی هم بود و طلا و جواهرات آن روی در و دیوار، تخت پادشاهی، ظرف و ظروف، اسلحه‌ها و یا به صورت سکه‌های طلا و نقره نگهداری می‌شد. جالب اینکه در خیلی از موارد حتی در جنگ‌ها، بخشی از خزانه طلا و جواهرات سلطنتی، سیار بود و همراه با شاه و خدم و حشمش جابه‌جا می‌شد. بنابراین به غارت رفتن بخش اعظم خزانه پس از شکست خوردن در جنگ یا اشغال کشور به دست دشمن چیزی طبیعی بود و خزانه‌های سلطنتی به جز راه‌های معمول مانند مالیات گرفتن و تجارت و... به همین شکل پر و خالی می‌شد. 

خزانه اندرونی
تا دوره صفویه رد و نشان چندانی از خزانه‌های سلطنتی کشورمان و سرانجامشان در دست نیست. در زمان زمامداری این سلسله اما به مدد تجارت با ممالک دیگر و حراست اصولی و اساسی از ثروت مملکت، خزانه هم رونق پیدا کرد و هم جای ثابتی برای آن در نظر گرفته شد. مثلاً در زمان شاه‌اسماعیل صفوی قلعه «طبرک» را خزانه سلطنتی کرد و در آن علاوه بر طلا و جواهرات معمول، هدایای نفیسی که به شاه داده شده بود، سلاح‌ها و لباس‌های جواهرنشان و طلاکاری شده، ساعت، ظروف طلایی، سنگ‌های قیمتی و... نگهداری می‌شد. با این همه بیشتر این گنجینه پس از حمله افغان‌ها به غارت رفت تا نادرشاه روی کار بیاید، بسیاری از آن‌ها را پس بگیرد و بعد هم در کشورگشایی‌هایش جواهرات و اشیای ارزشمند دیگری را به خزانه سلطنتی‌اش اضافه کند. بخشی از خزانه نادرشاه هم که می‌دانید با کشته شدنش توسط مخالفانش به غارت رفت و حتی تخت جواهرنشانش را با تبر شکستند و میان خودشان تقسیم کردند. وضعیت خزانه سلطنتی از این دوره به بعد تعریف چندانی ندارد تا روی کار آمدن «آغامحمد خان قاجار» که یکی از معدود کارهای مثبت و مفیدش جمع و جور کردن بقایای جواهرات خزانه بود. این کار هم البته به لطف خشونت فراوان پایه‌گذار سلسله قاجار انجام گرفت و حتی جواهراتی که دست به دست شده و به خانه این امیر و آن حاکم رفته بود، به زور سرنیزه پس گرفته شده و به خزانه رفت. مهم‌ترین این جواهرات الماس دریای نور، تاج‌ماه و الماس اکبرشاهی بود. اصولاً سروسامان گرفتن خزانه سلطنتی و رسم تحویل دادن جواهرات و هدایای ارزشمندی که شاهان و شاهزادگان دریافت می کردند، بیشتر در دوره قاجاریه و شاهان مختلف آن اتفاق می‌افتاد. مقدار و ارزش مادی خزانه سلطنتی دوران قاجار، امروز واقعاً شاید قابل محاسبه نباشد چون اغلب این هدایا و نفایس جدای از طلا و جواهر به کار رفته در آن‌ها، ارزش هنری و تاریخی هم داشتند. با این همه در دوره قاجار هم خزانه سلطنتی اغلب در اندرونی  کاخ‌ها قرار داشت و زیر نظر شاه اداره می‌شد. 

همه چیز سر جایش بود
کسی فکر نمی‌کرد محمد علیشاه، اگرچه خلع شده بود، اما با آن همه کبکبه و دبدبه همایونی، دست به سرقت بزند. در تاریخ می‌خوانیم جناب شاه معزول، دَم رفتن، صندوق‌هایی را از خزانه سلطنتی پر کرده بود (که اموال شخصی خودم است). می‌گویند یک صندوق را نوکرانش جا گذاشتند و کشف شد و صندوق دیگر را هم با خودش به سفارت روسیه برد اما انگلیس و روسیه راضی‌اش کردند که سرقت تا این حد تابلو خوبیت ندارد و بهتر است آن را برگردانی! این‌ها البته به جز جواهراتی است که قبلاً از خزانه برداشته و پیش جواهرفروشان معروف و بانک روس گرو گذاشته بود تا قرض بگیرد! بخشی از جواهرات را هم آن جور که کتاب «مشروطیت ایران» به نقل از «تقی‌زاده» می‌نویسد هنگام رفتن قطعی محمد علیشاه و همسرش از ایران، با بازرسی بدنی از جیب و آستر لباس‌هایشان درآوردند. به‌خصوص الماس معروف «دریای نور» که بزرگ‌ترین الماس صورتی رنگ جهان است را در میان لباس‌های ملکه جهان پیدا کردند! 
از سال ۱۳۱۶ با تصویب مجلس جواهرات سلطنتی به عنوان خزانه کشور تحویل بانک ملی داده شد تا پشتوانه پولی کشور هم باشد و شاهان بعد از آن متوجه باشند که اگرچه نام این دارایی هنگفت «خزانه سلطنتی» است اما اموال شخصی شاه و دربار نیست.
از سال ۱۳۳۹ هم که بانک مرکزی راه‌اندازی شد، خزانه و جواهراتش به این بانک سپرده شد. پس از پیروزی انقلاب «جواهرات سلطنتی» را به «جواهرات ملی» تغییر نام دادند و به موزه بانک مرکزی ایران منتقل شدند.
موزه جواهرات ملی همزمان با شیوع کرونا تعطیل شد. کرونا پس از چهار سال تمام شد، تعطیلی موزه اما تمام نشد. شایعه سرقت از موزه، دست‌درازی به برخی آثار آن و به غارت برده شدن تاج‌های گرانبها توسط خاندان پهلوی، سبب شد بالاخره مسئولان اعلام کنند دلیل طولانی شدن تعطیلی موزه، تغییر مکان آن است. خبری که شایعه‌ها را داغ‌تر و بیشتر کرد تا در نهایت روز ۲۲خرداد، شایعه‌ها تمام شوند و خبرگزاری‌ها تیتر بزنند: «بازگشایی خزانه جواهرات پس از ۵۱ ماه ... همه چیز سر جایش است!»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.